تعریف نظری و عملیاتی متغییر ها

متغیر هر صفت قابل اندازه گیری است که از یک فرد به فرد دیگر متفاوت باشد. در تعریف جامعه آماری به این نکته اشاره می‌شود که افراد جامعه حداقل دارای یک صفت مشترک هستند. با توجه به این تعریف، هر صفت دیگری که از یک فرد به فرد دیگر جامعه تغییر کند را متغیر می‌نامیم. بنابراین متغیرها عبارتند از ویژگیهای افراد، اشیاء، واحدها و غیره که می‌توانند مقادیر کیفی یا کمی اختیار کند. از جمله مقادیر کمی می‌توان قد، وزن، بهره هوشی و امثال آن را نام برد. از جمله متغیرهای کیفی می توان به رضایت، وفاداری و … اشاره کرد.

انواع متغیر براساس ماهیت مقادیر

مقادیر متغیرها می‌تواند مقوله‌ای (Categorical) باشد، مانند رنگ چشم یا جنسیت، یا اینکه کمی باشد مانند طول، قد، وزن و بهره هوشی. بدین‌سان متغیرها را می‌توان به دو دسته: مقوله‌ای و عددی (Numerical) تقسیم کرد. به عبارت دیگر از این دودسته متغیر می‌توان تحت عنوان متغیرهای کیفی و کمی یاد کرد.

نامگذاري متغيرها

در پژوهشهايي كه با مشاهده متغيرها و توليد داده‌ها سروكار داريم بايد متغيرها را نامگذاري كرد: اين امر در آزمودن فرضيه‌ها، به ويژه در پژوهشهاي آزمايشي، بايد رعايت شود. نامگذاري متغيرها با توجه به پنج دسته ذيل انجام مي‌شِود:
ـ متغير مستقل ( Independent variable )
ـ متغير وابسته ( Dependent variable )
ـ متغير تعديل كننده ( Moderator vartiable )
ـ متغير كنترل ( Control vartiable )
ـ متغير مداخله‌گر ( Intervening vartiable )

انواع متغير هاي تحقيق

متغيرهاي تحقيق براساس نوع مقاديري که مي‌توانند اختيار کنند به دو دسته متغير هاي کمي و کيفي تقسيم مي‌شوند اما انواع متغيرها براساس نقش آنها در تحقيق عبارتند از:
۱- متغير مستقل : متغير مستقل متغيري است كه در پژوهش‌هاي تجربي به وسيله پژوهشگر دستكاري مي‌شود تا تاثير( يا رابطه) آن بر روي پديده ديگري بررسي شود.

۲- متغير وابسته : متغير وابسته، متغيري است كه تأثير (يا رابطه) متغير مستقل بر آن مورد بررسي قرار مي‌گيرد. به عبارت ديگر پژوهشگر با دستكاري متغير مستقل درصدد آن است كه تغييرات حاصل را بر متغير وابسته مطالعه نمايد.

۳- متغير تعديل كننده : متغير تعديل كننده متغيري است که بر جهت رابطه يا ميزان رابطه متغيرهاي مستقل و وابسته مي تواند موثر باشد. اثرات اين متغير قابل مشاهده و اندازه‌گيري است. به متغير تعديل کننده گاهي متغير مستقل فرعي نيز گويند. براي نمونه متغير جنسيت در بررسي رابطه روش تدريس و يادگيري دانش‌آموزان يک متغير تعديل کننده است.

۴- متغير كنترل: چون در در يک پژوهش اثرات همه متغيرها قابل بررسي نيست، پژوهشگر اثرات برخي متغيرها را از طريق کنترل آماري يا کنترل‌هاي تحقيقي خنثي مي‌کند. اينگونه متغيرها که اثرات آنها توسط پژوهشگر قابل حذف است را متغير کنترل گويند. براي نمونه در بررسي رضايت دانشجويان مديريت بازاريابي از سايت پارس مدير، اثرات متغير گرايش تحصيلي در رضايت‌مندي کاربران از سايت حذف شده است.

۵- متغير مداخله‌گر : متغير مداخله‌گر از ديدگاه نظري بر متغير وابسته تاثير دارد اما قابل مشاهده و سنجش نيست تا به عنوان متغير تعديل کننده محسوب شود و نه اثرات آن قابل خنثي کردن است تا به عنوان متغير کنترل محسوب شود.

6- متغير ميانجي : اين متغير به عنوان رابط بين متغير مستقل و متغير وابسته قرار مي‌گيرد. براي نمونه در رابطه بين نقدينگي و تورم، متغير قدرت خريد يک متغير ميانجي است.
تعریف نظری

تعریف نظری، صفات اصلی مفهوم را به طور نظری مشخص می کند و قالبی ارائه می دهد که بوسیله آن، حدود و ثغور و یا به عبارتی سطح مفهوم را معین می سازد.

این تعریف نظری، مبین برداشت محقق از مفهوم است و بنابراین، راه را برای تعریف عملی یعنی مراجعه به مصادیق آن مفهوم، هموار می سازد.

تعریف عملیاتی تعریف عملی یعنی برقرار ساختن ارتباط بین مفهوم و مصادیق آن در واقعیت و دنیای عینی. به عبارت دیگر، در تعریف عملیاتی، مفاهیم عام، کلی و انتزاعی و صفات نظری به مصادیق خاص تبدیل می شوند.

تعریف عملی، محقق را از مفهوم به مصادیق می رساند و دستورالعمل اندازه گیری صفات اصلی مورد نظر در مفهوم را برای محقق روشن می سازد.

پس، تعریف عملیاتی یک نوع تعریف کاربردی و بومی شده با توجه به جامعه تحقیق است که در آن، فرایند های حرکت از ذهن به عین فراهم شده و مفاهیم دارای قابلیت اندازه گیری و سنجش می شوند.

برای محققان مبتدی، مفهوم تعریف عملی (عملیاتی) همیشه روشن نیست و اغلب آن را با تعریف نظری اشتباه می کنند.

در تعریف عملیاتی، پژوهشگر سازه ها و مفاهیم را به گونه ای تعریف می کند که بر اساس آن، خود و هر محقق دیگری بتواند متغیر مذکور در فرضیه یا فرضیه ها را به صورت عینی مورد مطالعه قرار دهد. یعنی بتواند تغییرات آنها را اندازه بگیرد.

بنابراین:

الف-متغیر هایی باید تعریف شوند که به تعریف نیاز دارند. یعنی اگر تعریف نشوند، ممکن است هر کس تعبیر خاصی از آن داشته باشد و قلمرو مفهوم یا متغیر را تشخیص ندهد.

ب-متغیر هایی تعریف شوند که باید آنها را سنجید. یعنی باید متغیر های ذکر شده در فرضیه تعریف شوند.

ترتیب : مدینه «رحمانی»
عضو کمیته تحقیق انجمن محصلین طب رازی ، البیرونی

About the Author

Ahmad Neyazi

Ahmad Neyazi - احمد نیازی : http://amsa-afghanistan.org/Blog/ahmad-neyazi/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may also like these